• وبلاگ : قصر پاييزي
  • يادداشت : قديس اين عصر
  • نظرات : 8 خصوصي ، 39 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    واقعا قشنگ بود . تازگيا نوشته به ابن نغزي و پر محتوايي نخونده بودم

    خواهش مي كنم قابل نداشت .... ازش استفاده كردي يا نه؟؟؟

    + زهرا 

    سلام

    خوب هستيد

    شعرتون رو خوندم ولي اينجارو متوجه نشدم

    يعني چي كه خدا سوي تباهي شد و مرد

    توضيح بديد ممنون مي شم

    بر سر خودم آمد

    سلام .پائيز برگ برگ از دفتر همه عبور كند.و جريان پيدا كند بهار.

    مهربون تمام لحظاتت بهاري باشه و دلت فصلي با نام خزان نداشته

    باشه .ممنونم از حضور پر مهرت در شاخه طوبي دستهاي مهربونت

    هميشه پر گل باشه ودلت از بهار سرشار .

    در پناه خداي ياس و احساس

    سلام .... ممنون خبرم كردين ..... كوتاهي منو ببخشين .... سپيد هاي دلنشيني بود ولي اولي رو بيشتر پسنديدم .... موفق باشين .... راستي سال نو با كلي تاخير مبارك
    سلام ...شعره خيلي قشنگ بود (جالب بود) من كه لذت بردم اما سفحه يكمي تاره!!!!! موفق باشيد و باي
    سلام خوبي زيبا بود ديگه پيش من نمياي خوشحال ميشم پيشم بياي منتظرتم باي
    سلام ...
    ممنونم از لطفت ... قسمت اول متنت خيلي جالب بود و به دلم نشست
    سئوالهاي تخصصي هم مد روزه ديگه ... كاريش نميشه كرد .. يه جوري بايد بگيم مام امروزييم ديگه
    سلام دوست عزيز مثل هميشه زيبا و دلنشين تبريك ميگم موفق و شاد باشين

    سلام

    تبريك مي گم بهتون شعر زيبايي بود . اميدوارم كه هميشه موفق و پايدار باشين ...

    سلام بسيار زيبا بود

    حرف اخر من :

    بوي يک دريا پر از مه مي آيد

    گويا به تنهايي لايق ترم . حق من همان تنهايي کهنه ايست که تو گرفتي و گويا حال پس مي دهي
    شايد بهتر باشد پس بگيرم . نمي دانم... همان
    تنهايي کهنه که هيچ کس نفهميد توهم نفهميدي هرگز
    ناگاه آمدي به ستاره ي من و من به ستاره ام هيچ کس را راه نمي دادم . در آسمان من همه خوبند حتي بدها در آسمان من جاي تمام آدمهاي هستي به يک اندازه هست. اما بر ستاره ام نه . و تو بي حريم پا گذاشتي به ستاره ي من و من انگار مسخ شدم مست شدم . و گاهي مي شد حتي که از ستاره ام بيرون شوم تا جاي تو تنگ نباشد
    ومن همان من تنها همان من خودخواه.... با تو
    بي حريم شدم . بي ديوار . بي سايه . و تمام ستاره ي
    کوچکم را با تو قسمت کردم و ديگر ... تمام
    آدمکهاي آسمانم را نديدم . اما
    گويا دارم از ستاره ام مي افتم . انگار بايد دوباره
    من باشم و يک ستاره تنهايي.... من باشم و ... تنهااااااااااااا
    سلام دوست خوبم خيلي زيبا و دلنشين بود موفق و شاد باشي
    زمين به چشم من چون ورق پاره ايست كه مچاله اش مي سازم...! من براي آبي زندگي کردن تمام اقيانوسهاي جهان را مي پيمايم به اميد جزيره اي که در آن به تنهايي سوار بر نسيم وزان با بالن عشق خويش به آسمان زيباي عاشقي سفر کنم و براي معشوق خود ستاره اي به يادگار بياورم و در اين مسير دستان لرزان خويش را به خدايم مي سپارم....!!

    در زندگي راضي نهان است... چيست آن راز؟!!! همه ي مردم غمي را گوشه ي دل نهفته اند همه ي مردم به گريدن عشق ورزيدند هرگاه... همه ي مردم به طول عمر عشقي سجده کردند راز اين است... راز اين عشق... زندگي بر پايه ي عشق بناست گر نباشد عشق صادق زندگي معنا ندارد عشق يعني زنده بودن با محبت... عشق يعني زندگي با سر بلندي... عشق يعني زندگي آزادگي... سلام سياوش جان خوبي ..
     <      1   2   3      >